رّدِ دنـدانِ حَـوّا
لیلیت اما سیب نخورد
این خونِ من بود که خاک را شکافت
+
نوشته شده در ۱۳۹۱/۰۴/۱۴ ساعت توسط آیلا صیادی |
خوشه گاهی برای (واگویه و عکس و داستان) هایم، تمام.
خانه
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
تیر ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
تیر ۱۳۹۰
اسفند ۱۳۸۹
دی ۱۳۸۹
مرداد ۱۳۸۹
تیر ۱۳۸۹
خرداد ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۳۸۹
فروردین ۱۳۸۹
اسفند ۱۳۸۸
دی ۱۳۸۸
آذر ۱۳۸۸
آبان ۱۳۸۸
مهر ۱۳۸۸
شهریور ۱۳۸۸
مرداد ۱۳۸۸
تیر ۱۳۸۸
خرداد ۱۳۸۸
اردیبهشت ۱۳۸۸
فروردین ۱۳۸۸
اسفند ۱۳۸۷
بهمن ۱۳۸۷
دی ۱۳۸۷
آذر ۱۳۸۷
آبان ۱۳۸۷
آرشیو موضوعی
داستان
عکس
واگویه
آلکاندوچی
پیوندها
شمس لنگرودی
گروس عبدالملکیان
حسین سناپور
رادفا- وبلاگ دانشجویان ادبیات داستانی
رنگینک
از پارکینگ سوم
نقطه، ویرگول- فاطمه سرمشقی
شهر باران- دکتر سارلی
به نام پدر دختر و روح القدس- معصومه قنبرپور
wait for it: ... - دونا
روشنان- سالار موسوی
سوپاپ - ارغوان
حس یک زن... - مهربانو
باران به روایتی دیگر...- نیلو
زمزمه های یک ابر- ela
کلام- امیر ساسان
وب گاهي براي گاه گاهي نقد- نيروانا
بهار نارنج
شنبه ها-آمنه محبوبی نیا
کهنه سرباز
ندانمکاری های یک آجر- ماتیلده
the story- سامان
کلاغ سفید - حسین برکتی
جنگولکینگ - رومینا کرمانی
راهنمای پرواز- امیرحسین عصارها
فوق سپید - تکیده
کاکتوس- معصومه اکبری
protest- زودیاک
نگريستن به/ گريستن/نگريستم- نيما سهند
حكايتي دگر- فرزاد محمدي
آه چه بی رنگ و بی نشان که منم...- مجید
!از بن بست های هزار توی ذهنم- کولی
سیاهچاله- مجید اسطیری
داستان کوتاه کوتاه- سیامک احمدی
BLOGFA.COM